خوانش این یاددار دو دقیقه از زمان شما را پیشخرید میکند.
ایرج پزشکزاد چنان ماهرانه و ایرانی «دایی جان ناپلئون» را نوشت که مرز زمان را در باورپذیری بیاهمیت کرد. بهقدری که میتوان در هر جامعه و خانهای دایی جان ناپلئونی را یافت. مردی (مردمانی) که به دلیل ناکامیهایش در زندگی واقعی، به ذهنش پناه برده. ذهنی که دایی جان را ناپلئون میداند و انگلیسیها را توطئهگر و مقصر.
پزشکزاد گویی آن بخش از مردم را دریافته بود که هرگز هیچ شکستی را نتیجه برنامهریزی نادرست و انتخاب اشتباه خود نمیدانند، بلکه همیشه دشمنانی دارند که آنها خرابکار و مقصرند.
شاید طنز رمان و شاید هم شخصیتپردازیهای بیاشکالش بود که کتاب داییجان ناپلئون محبوب ایرانیها شد و در سال ۱۹۷۳ میلیونها نسخه از آن به فروش رفت.
این رمان که سال ۱۳۴۹ منتشر شد، بهقدری تصویر درستی از اجتماع را نشان میداد که ناصر تقوایی را وسوسه کرد تا به سال ۱۳۵۵، با اقتباس از این رمان، یک مجموعه تلویزیونی بسازد. این مجموعه که بسیار هم از آن استقبال شد از ماندگارترین آثار پرونده هنری ناصر تقوایی و اقتباسهای موجود است.
ایرج پزشکزاد به اعتبار این اثر، شایسته شناخته شدن بیشتر، تقدیر فراوان و یاد کردن مدام است.
پزشکزاد در سال ۱۳۰۶ خورشیدی در تهران زاده شد. پدرش حسن پزشکزاد یک پزشک و مادرش شاهزاده فکری ارشاد دختر مؤیدالممالک فکری ارشاد بود. معزدیوان فکری نیز دایی او بود. وی پس از تحصیل در ایران و فرانسه در رشتهٔ حقوق دانشآموخته شد و به مدت پنج سال در ایران به قضاوت در دادگستری مشغول بود. پس از آن به خدمت در وزارت امور خارجه ایران ادامه داد و آخرین سمتش مدیرکل روابط فرهنگی بود.
او کار نویسندگی را در اوایل دهه ۱۳۳۰ (خورشیدی) با نوشتن داستانهای کوتاه برای مجلهها و برگردان نوشتههای ولتر، مولیر و چند رمان تاریخی آغاز کرد.او هنگام کار در وزارت امور خارجه، نویسنده ستون طنز «آسمون ریسمون» در مجله فردوسی نیز بود.
هفتهنامهٔ فردوسی یکی از نشریات مهم و قدیمی ایرانی است. این نشریه از جمله هفتهنامههایی بود که حاشیه مطالبشان به شعر نو نیز میپرداختند. در این دوره هفتهنامه فردوسی در کنار مجلات متعدد و فراوانی چون امید ایران، کاویان، جهان نو، نیسان و… بیهیچ انحرافی نسبت به گذشته به مسایل روز پرداختند.
اما نکته مهمتر اینکه «پدر طنز ایران» ایرج پزشکزاد از طریق کتابهایش کلمه و زبانزد (ضربالمثل) به زبان پارسی اضافه کرده است. نمونه بارز این مثال
زبانزد «دروغ چرا؟ تا قبر آ آ آ » است که همچنان کشته نشده و زبان به زبان میگردد.
در کتاب «آسمون و ریسمون» پزشکزاد نیز جملات کار درست یافت میشود. این کتاب که مجموعهای از ستون نویسیهای اوست، نشان از درک درست او از ماندگاری دارد. ایرج پزشکزاد بیشتر از یک نویسنده، مردم شناس بود. او با تکیه بر این ویژگی زیست و خلق کرد. از او هر چه و به هر بهانهای گفته شود گویا نیست. چرا که به نقل از او
بسا که قصد دیگری داریم و حرفی دیگری میزنیم.
به امید اینکه امروز، سیزدهم امرداد برای شما شروع یک عشق یا ادامه یک دوست داشتن باشد.
دیدگاهها
👌👌جالب بود