خوشا شیراز و وضع بی‌مثالش

خوانش این یاددار هفت دقیقه از شما زمان می‌گیرد.

 

شیراز آنقدر کهن است که در الواح ایلامی (عیلامی) با نام قدیمی‌اش تیرازیس یا شیرازیس یاد شده است. هر پارسی زبان و فارسی دانی دست‌ کم یک‌بارحافظ یا سعدی خوانده است. این‌ها را خواندید تا ساز کیفتان را کوک کنیم با ادامه‌ی متن. چندی پیش اجرای هنرمندانه و دل‌آب کنی دیدم از یاسمن در برنامه‌ی استعدادیابی. بعضی‌ها آنقدر ادا و خوانش درستی دارند یا آنقدر واژه‌ها را به‌جا بازی‌‌ می‌کنند که یادت می‌رود، زبان ترانه را نمی‌دانی؛ این اجرا که نمایش را می‌بینید تکمیل کننده‌ی همین حرف است. به بهانه‌ی زیبایی اجرای یاسمن، دستان بازیگرش، صدای خوشش و از همه مهم‌تر بومی خوانی‌اش آن‌ها برای شما از ترانه‌ی سمندر می‌نویسد:

 

خاکو با مُژگون بوروفَم، اشک پاشَم با پِشِنگِه
تا غبار راه تو بر ماه رخسارِت نَتِنگه

خاک را با مژگانم جارو می‌کنم و بعد با قطرات اشک آب‌پاشی می‌کنم تا گرد و خاک راه بر چهره‌ات ننشیند.
کنایه از محترم بودن یار، ارزش گذاشتن برای یار

بوروفم: بروبم، جارو کنم
پشنگه: قطرات آب که بر روی کسی یا چیزی پاشیده شود.
نه تنگه: نتنگد، نجهد

غم تو قلبم کُلمه کُلمه، می‌زنه رودار سُقُلمِه
شیشه‌ی دل نازکه، در انتظارِ یِی پِلِنگه

غم‌هایی که در قلبم جمع شده‌اند، مدام ضربه می‌زنند، دلم نازک است و با کوچک‌ترین ضربه‌ای می‌شکند.
کُلمه: جمع شدن، کلمه شدن، انباشته شدن.
رودار: مرتب، مدام
سٍقُلمه: با مشت گره کرده به پهلوی کسی زدن، سُقُلمه زدن
پِلنگ: ضربه با سر انگشت

باز سرِ شو شد، دلم اُو شد، نَمی‌دونَم چِطو شد
که همه مووُی جونُم، بونِه‌ی تو دارن لنگه لنگه

دوباره شب شد، دل من آب شد، نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد که تمام موهای بدنم تک تک بهانه‌ تو را می‌گیرد.
کنایه از دلتنگی شدید
او: آب
مووی: موهای
لنگه لنگه: دونه دونه

سِی خوشه‌ی زُلفِت چه با ناز اوزیده کنج قپ تو
آرمِه داره مرغ دل از باغ زلفت یِی تِلِنگه

نگاه کن که موهای جلوی سرت چه قشنگ آویزان شده روی گونه‌ تو! دل من مشتاق دیدن زلف تو است حتی اگر کم باشد.

سی: نگاه
اوزیده: آویزان شده
قپ: گونه
آرمه: ویار
تلنگه: خوشه‌ی کوچک انگور

دَرمَدم گفتم یخ ما نمسُوِه بو قلب سنگت
گفت ها آ؟ گفتم ها بله، دل که نیس ئی سنگ دنگه

گفتم: ما چاره‌ قلب سنگ تو را نمی‌کنیم. گفت: راست می‌گویی؟ گفتم بله، راست می‌گویم. این‌که در سینه‌ تو است دل نیست، بلکه سنگ سفت و سختی است.

درمدم: در آمدم که / گفتم
یخ ما نمسُوه: بلد نیستم تو‌ را متقاعد کنم.
ها آ: راستی/ واقعا؟ / ئه‌وا. حرفی افاده‌ای برای تایید گرفتن.
دنگ: سفت، محکم


من صَبو یو پس صَبو لَملوش می‌شم از غصه اَمّو (اما)
تا آمُخته‌ی آتیشم، امشب نخواهم داد مِنگه

من فردا یا پس فردا از غصه و ناراحتی ضعیف و ناتوان می‌شوم، تا کم‌کم عادت کنم، امشب هم غرغر و ناله نخواهم کرد.

صبو: فردا
پس صبو: پس‌فردا
لملوش: لاغر
آمخته: آموخته
مِنگ: ناله‌ی ضعیف

گوش شیطون کر ماشالو، نومخُدو (خدا)، الله اکبر
آفتاب عشق سمندر، تا قیومت جِنگ جِنگه

گوش شیطان کر شود، ماشاءالله، نام خدا به میان، الله اکبر که آفتاب عشق «بیژن سمندر» تا قیامت داغ و درخشان است.

ماشالو: ماشاءالله
نومخدا: نام خدا/ شاهد گرفتن/ حرف راست گفتن
جِنگ: آفتاب داغ و درخشان/ رفیق صمیمی


ایلام یا عیلام؟ بعد از پایان پژوهش نگارنده اگر با سواد اندک به نتیجه‌ای بیشتر دست یافت، متن را منتشر می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *