باورهای عامیانه مردم سرزمین ما

باورهای عامیانه مردم سرزمین ما

صادق هدایت مصداق‌های خرافات را این‌چنین نوشته است:

و آن‌چه جزو خرافات باشد جادوگری، مرتاضی، کیمیاگری، درویشی، افسون، زهرها و‌نوشداروها، تسخیر جانوران، ارواح، پیشگویی، جن‌گیری، آینه‌بینی، تفال، بدقدم وخوش‌قدم بودن، خمیازه، عطسه، خیر و شر، آمد و نیامد، چشم‌زخم، چشم شور و تخم مرغ شکستن است.

چندی پیش در آن‌ها به نشانه‌ها و باورها پرداختیم. بازی به نسبت طولانی و مفصلی که خواندنش خالی از نکته‌سنجی نیست.

باورها از کجا می‌آیند؟

باورها درست یا نادرست، با منطق یا غیر منطقی مجموعه‌ای از عقاید و سبک زندگی پیشینیان یک قوم است. همان‌گونه که موسیقی فولک وجود دارد، باورها نیز فولک و محلی هستند.
آداب رسوم اجتماعی، شرایط بومی و جغرافیایی، ترس‌ها و ندانستگی‌ها و … باورهایی به‌وجود آورده که حاوی دستورهای بهداشتی، پیشنهادهایی برای زندگی و گاه پیش‌بینی‌هایی برای آینده هستند. گاه وقتی به خودمان فرصت بدهیم و این نشانه‌ها را مرور کنیم جز مواردی اندک علم و منطقی زیر سایه آن‌ها پیدا نمی‌کنیم. گاه نیز از درست فرض گرفتن این نشانه‌ها در می‌مانیم. مرز لغزنده نشانه و خرافه چیست؟ سخن گفتن و حرف نوشتن دراین باره و در این بازه نشدنی است. اما برای شفاف بودن آن‌چه مد نظر است شمار ا به خواندن فرسته‌های خانواده آن‌ها دعوت می‌کنم.

مهناز از سبزوار گفته‌اند:

اگر ناخن گرفته شده زیر دست و پا ریخته شود، فقر می‌آورد.

متوجه دستور بهداشتی این باور هستید؟ گویی پیشینیان ما برای خروجی گرفتن حرفشان چاره‌ای جز بافتن نشانه‌ها به هم نداشته‌اند.
یادم می‌آید دهه هفتاد، دوره گرم ساخت انیمیشن برای سیما بود. در آن دوره عروسک چرا عروسک محبوب کودکان در انیمیشنی از کودکان دعوت می‌کرد ساعت ۲۱:۰۰ زباله‌شان را مقابل در بگذارند.نه زودتر نه دیرتر؟
جان کلام این‌که گویا برای فرهنگ‌سازی و تغییر عادات چاره‌ای جز اشعاری با زبان کودکان نیافته بودند. آیا واقعا برای کودکانی که هرگز زباله به دست نیستند ساخته شده بود؟ این مسیر برای شما آشنا نیست؟

ناخنت را زیر پایت نینداز. آن را جمع کن و در زباله‌دانی جای بده. گویی پذیرفتن این روند آنقدر سخت بوده که به ناچار فقر را اضافه کرده و تیر خلاص را به هدف نشانده‌اند.

علیرضا از فارس:

پلک چشم راست بپرد غم و اندوه می‌آورد.

جالب این‌که خراسانی‌ها باور دارند پلک بالای چشم راست بپرد علامت شادی است و اما اگر پلک چشم چپ بپرد نشانه غم‌.

علم پزشکی در این‌باره چه می‌گوید:
لرزش‌های پلک چشم معمولا به دلیل اسپاسم‌های عضلات چشم و پلک است که این اسپاسم‌ها می‌تواند به دلایل ذیل رخ دهند:

  • خستگی و سوزش چشم‌ها
  • کشیدگی عضلات اطراف چشم
  • کارهای سنگین فیزیکی
  • میزان استرس بالا
  • مصرف برخی از داروها
  • مصرف کافئین، تنباکو و الکل

 

دیگر شفاف بودن در ادامه این نوشتار ساده است. شاید نتوان گفت بیشتر باورهای عامیانه اما می‌توان نوشت نیمی از این باورها برای تاثیرپذیری بوده است. یعنی باورهای عامیانه یک‌تنه و بدون شریک بار توصیه و پیشنهادها را بر دوش حمل می‌کنند.

البته مو لای درز برخی از این باورها نمی‌رود و اشتراک جغرافیایی دارند. مثل پشت سر مسافر آب پاشیدن جهت این‌که سفرش بی‌خطر باشد. به‌جا این رسم را از اصفهان تا گناوه. از تهران تا سیرجان. از گیلان تا اهواز رعایت می‌کنند.
دسته‌ای دیگری از باورها به کشت و زرع مربوط است. یعنی مربوط می‌شود به زمینی که نان‌بخش است. مثل نحس دانستن صدای کلاغ در شمال کشور و خوش‌یمن دانسته شدن همین صدا در بجستان (خراسان رضوی) است‌.

کلاغ‌ها یکی از متحدترین گونه‌های زیست‌شده هستند. آن‌ها برای کمک گرفتن، اعلام خطر، آمدن باران و … آواز سر می‌دهند. همین آمدن باران در شمال کشور گاه می‌تواند کشت‌های شالیزار را به نابودی بکشاند و از چه کسی پنهان است که جغرافیای خراسان چه‌اندازه به باران نیازمند و خوش‌رو است.

ظهر در آینه به خود نگاه کرده‌اید؟ دزفولی‌ها اعتقاد داشتند هر کسی ظهر هنگام در آینه نگاه کند دیوانه می‌شود. حتی تصورش هم ساده نیست. اما این باور مرسوم بوده و بی‌شک دختران بسیاری ظهر هنگام روی خود را از آینه دریغ کرده‌اند. ظهرهای آفتاب‌خورده جنوب و انعکاس نور در آینه شاید بی‌ربط به این باور نباشد.

خارش کف دست در ترکمن‌ها نشانه بر آرورده شدن آرزوست اگر آن‌ را به پیشانی خود سه مرتبه مالش دهند.در اراک خارش کف دست راست نشانه رسیدن پول است.
علم پزشکی چه می‌گوید:

خارش کف دست به دلیل وضعیت‌های متفاوت پوستی اتفاق می‌افتد که گاهی اوقات نشانه‌ای از یک مشکل جدی در بدن فرد است . خارش کف دست چپ و راست با یکدیگر متفاوت است و می‌تواند علامت‌های مختلفی داشته باشد.

بعضی از این نشانه‌ها زیاده‌روی ترسناکی را انتشار می‌دهد. تصور کنید کودک هفت ساله‌ای از شیطنت، لج، حواس‌پرتی یا کنجکاوی دو سر مدادش را بتراشد.
می‌گویند مداد را از دو سر نتراش پدرت می‌میرد. (تبریز)
و اگر کسی مدادش را از دو طرف بترراشد شاهد از دست دادن یکی از اعضای خانواده‌اش خواهد بود. (اسلام آباد)

چگونه می‌توان کودکی را با ترس یک اشتباه به ویرانی کشاند؟ من یعد از خواندن این باور مسیر بهتری سراغ ندارم.

هر چند باورهای عامیانه جایگاه جهانی دارند. یونیان باستان اعتقاد داشتند خمیازه کشیدن نشانه آن است که روح سعی می‌کند از جسم رها شود(باورهای عامیانه مردم)

باورهای عامیانه بنیادی‌ترین افسانه‌ها را در خود جای می‌دهند و به گفته دکتر حسن ذوالفقاری باورهای هر قوم با فرهنگ آن قوم شد ارتباط مستقیم دارد.
اما منظور از شروع این بازی درنگی در تعامل علم و خرافه است. هر چند که همین باورها ریشه در تربیت ما دارند و جدا کردن حقیقت و خرافه آسان نیست اما فراموش نکنیم در میان این باورها آن‌چه که علمی نباشد، ترس‌زاستو ترس میزان اشتباه را بالا برده و انسان را آسیب‌پذیر می‌کند. حفظ این نشانه‌ها کاری درست و مهم است اما باور برخی از این نشانه جز پذیرفتن ترس نیست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *