شروع سنه ۱۳۹۹ عجیب بود. روزی خاطره خواهد شد و شاید در کتابهای تاریخ ابتدایی تدریس شود. مهمترین توصیه امروز در خانه ماندن و رعایت قرنطینه است. ببینیم حکیمان ادب اگر در قید حیات و دنیا بودند در این زمینه چه میفرمودند:
سعدی شاعر قرن هشتم هجری، شما را به خانه ماندن با یک بیت دلبرانه دعوت میکرد، از آندست ابیاتی که خیالتان را از داشتن یاری وفادار جمع کند.
ما را سر باغ و بوستان نیست
هر جا که تویی تفرج آنجاست
و اگر طفره میرفتید برگ برندهاش را هدیه میداد:
بیا که وقت بهارست تا من و تو به هم
به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را
حسین منزوی که خیال خام به سوی ماه جهیدن را یاد ما داد و یادمان انداخت دلمان پلنگ خامخیالی است وقت عاشقی، اگر به عمر در امسال زیست میکرد این بیت را چنان با سلیقه به گوش یار خوانده بود که تمام یاران جهان خانه نشینی میکردند:
مرا به باغ و بهاران چه کار دور از تو؟
مرا چه کار به باغ و بهار دور از تو؟
مسعود کلانتری که البته همزیست ماست اینگونه به شما از خستگی کوچه سخن گفته است:
نرو که رفتن تو آفتاب را، از این کرانه میبرد به دورها
نرو بمان که کوچه خسته است، ز خاطرات زخمی عبورها
حافظ اما با همان ادبیات مراعات و مدارا شما را به خانه ماندن فراخوان میداد:
نوبهار است در آن کوش که خوش دل باشی
که بسی گل بدمد باز تو در گل باشی
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
زمانه، زمانه زیرکی و عاقلی است. در خانه بمانیم.